وبلاگ :
شاعرِ کوچک
يادداشت :
پريشانِ جمع
نظرات :
0
خصوصي ،
2
عمومي
پارسي يار
: 19 علاقه ، 8 نظر
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
رضا صفري کيا
بعد از مدتي متن قشنگ و دردناکي رو ديدم.....
عمر ميگذره بدون اينکه متوجه نميشي چجوري رفت...
پاسخ
ممنون از حضور و نظرتون. بله، عمر چنان ميگذره که گويي تنها فرصت يک پلک زدن را داشتي...
+
در انتظارِ آفتاب
چه خوب بود
چه دير ديدم
گذر زمان خيلي آدم رو تغيير ميده... اولويت هاش همه چيزش عوض ميشه به تدريج و نامحسوس... طوريکه وقتي خودت برميگردي نگاه ميکني باورت نميشه اون همه آرزو و خواسته که قبلتر داشتي برات بيمعني هم نشده باشه، ديگه در اولويتت نيست... به يه سني که ميرسي جز آرامش روحت چيز زيادي نميخواي... اينه عمر آدمي
پاسخ
گذر زمان خيلي عجيبه، دقيقاً مثل نظر شما، يک زماني برميگردي عقب و واقعاً از خودت سوال ميپرسي که اين من بودم؟ بعضي چيزها خيلي با اغراق به نظر مياد، بعضي چيزها هم عجيب و تنها چيزي که اين وسط ميخواي، آرامشه و بس. ممنون از حضورتون، همه چيز تو پارسيبلاگ هنوز قشنگه، حتي کاربرهاش. :)