خوبيد مادرجون؟

فداي شما عزيز دلم.. کامنتتون رو خوندم و دلم خيلي گرفت .. از اينکه شرمنده بزرگواراني چون شمام.. از اينکه نمي تونم محبت هاي قشنگ شما عزيزان رو جبران کنم .. شرمنده ام مادرجون .. گفتم بهتون پيام بدم و هم بابت اين لطف گرانقدر شما تشکر و قدرداني کنم و هم اينکه خواهش ميکنم اينکار رو نکنيد! خودتون خوب مي دونيد من هميشه عاشق مطالب قشنگ و دل انگيز شما بودم .. هميشه مشتاق و مشوق قلم بيان ِ زيباي شما بودم و چه باشم و چه نباشم دوست دارم هميشه بنويسيد و مهمتر اينکه من عاشق پارسي بوده و هستم و قلبا دلم مي خواد دوستان هميشه فعاليت خودشون رو داشته باشند .. و پارسي بايد هميشه پر رنگ و پر رونق باشه .. بايد با حضور سبز و دلهاي گرم کاربران هميشه پر از صفا باشه ..مامان جان باور کنيد من به قصد تحريکِ احساسِ دوستان اون فيد رو نزدم.. در واقع چون عاشق پارسي و دوستان پارسي بودم بر خودم واجب مي دونستم از عزيزان خداحافظي کنم چون اينبار اطمينان داشتم قصد برگشت نداشته و ندارم..قصد ادامه فعاليتي ديگه ندارم فقط به خاطر قلبم و دوري از استرس ترجيح دادم ديگه نباشم .. از هيچ کس هم رنجشي ندارم فقط نياز مبرم به اين دوري طولاني از سايت محبوبم داشتم .. ولي خب مي تونم به خودم اين حق رو بدم اگه گاهي خيلي دلتنگ شدم بيام و مطالب قشنگ شما و دلنوشته هاي دوستانم رو بخونم .. ببين مامان جان اگر شما اينکار رو انجام بدين من بيشتر در رنج و عذاب خواهم بود و بيشتر شرمنده ي دوستان.. پس خواهش ميکنم بعد از کامنتم دوباره فعاليتتون رو شروع کنيد .. قول ميدم ان شا الله خبر عروسيتون رو که بشنوم حتما بيام و فيد تبريک عروسيت رو بزنم عزيز دلم :) باشه مامان جان؟ دوستون دارم و مي بوسمتون ..

هرآنچه بي نامش آغاز شود محکوم است.

چند وقتي است که که حاکم شده ايم...

...

وبلاگ قشنگي داري.. ممنونم که سر زدي عزيزم...

موفق باشي..

ارادتمند بانوي محترم