پيام
+
پرسه در مرداد ماه 6
گرچه من،"آن" و زمان هر سه گذشته ايم
ولي مي نويسم
شُکوه صبح آن روز را؛
هنوز اندک زماني از گشودن چشم هايم در صبح آنروز نگذشته بود
که خيره ماندم به
آن نيم خط
کم کم لبهايم کش آمدند و ..
در آغاز خنده ام آمد اما کمي بعد آنقدر خوشحال شدم
آنقدر که.. آخ!
***
مردادجان ديدي که اشتباه نکردم
هرگز "او" را نرنجاندم
کل آن نيم خط
کل لبخندهاي آن روزم
نه!
من هرگز خود را فريب نمي دهم
ري را
رهگذرم
96/8/16
در انتظار آفتاب
آيکن انتظار
*ري را
+ فقط براي او ...
سايه سادات ツ
اين نظر هم بعدا نوشته خواهد شد :)
هايدي
مشغول هرس کردن کردن علفهاي زير پام :دي
*ري را
:) .. يکي از نوشته هاي پرسه در مرداد ماه ست ولي چون الان شرايط نوشتنش را ندارم فيد و زدم روز مخصوصش بمونه تا وقتي که بتونم بنويسم!
هما بانو
:)
*محمد سعيد*
حالا اضافه نشد هم نشد :-)
غزل صداقت
:-/
*ري را
مد جديده دوستان :)
*ري را
{a h=manchester} محمد سعيد {/a}حالا شماهم چيزي نگيد،نگفتيد :|
*ري را
{a h=25sal}? HanIyeH{/a} خيلي ممنون بابت اعتماد و لايک مکتوب دي:
انديشه نگار
بسيار عالي...
*ري را
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} ممنون :)
*محمد سعيد*
{a h=shaerekochak} ري را{/a} حالا که گفتيم:-)
*ري را
{a h=manchester} محمد سعيد {/a}ماهم که مشخصه!