پيام
+
پرسه در مرداد ماه 8
مردادجان
چگونه گذشتي؟
براستي که من به مستي از غم ميمانم
که تمام ِ شب را ديوانه وار گَشته و خنديده است
اما صبح روز بعد
چشمان ِ سرخ او دوباره به رخ ميکشد
اين فراموشي ِ بي اثر را ..
***
اين دقايق آخر را
مبهم هستم، کلمات زير بار نميروند و جمع نميشوند
فقط مينويسم و پاک ميکنم
خسته ام و هيچ حوصله ندارم، فقط ميخواهم
چشمانم را ببندم
و يک سکوت ِ کشدار باشد
و تاريکي مطلق.
ري را
رهگذرم
96/8/16
*ري را
+ کمي براي من و شايد براي اَمُرداد ...
*ري را
+ باورت مي شود تمام مي شوي و من اينگونه و با اينهمه تلخي؟ مرا ببخش
انديشه نگار
زيبا...
*ري را
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} ممنونم
هما بانو
فقط مينويسم و پاک ميکنم خسته ام و هيچ حوصله ندارم، فقط ميخواهم چشمانم را ببندمو يک سکوت ِ کشدار باشد و تاريکي مطلق.
*ري را
{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} :(@};-
هما بانو
عاشق دلنوشته هاتونم زهرا جان..
*ري را
{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} از لطف زيادتونه خيييلي ممنون@};-
انديشه نگار
چشمان ِ سرخ او دوباره به رخ ميکشداين فراموشي ِ بي اثر را ..
*ري را
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} @};- @};-