پيام
+
ديه بيلَّم اصغرين آناسي
صبحه تک او گِجَه ماتمه باتدي
ديه بيلَّم هَي دئدي بالا واي
قان ايچينده ابوالفضلي آغلاتدي
..

غزل صداقت
97/6/30
*ري را
ترجمه: ميتونم بگم مادر اصغر(ع) آن شب تنهايي تا صبح غرق ماتم شد، ميتونم بگم هي گفت واي فرزندم و در ميان خون ابوالفضل(ع) را به گريه انداخت
*ري را
او گوندن مين دورت يوزايلدي گئچوب/ اينديده بِئله بيلّم رباب آغلار... (از آن روز هزارچهارصد سال ميگذرد/ و هنوز هم اينگونه گمان ميکنم که رباب گريه ميکند)