آن سوی ِ این دنیا
یکی در میان .. یکی کاشی اضافه می آید
عرضی درست !
هنذفری در گوش برای خودش می خواند
پاها برای خودش لی لی می کند
چشم ها بی هدف می چرخد و گاه و بی گاه روی درختان ِ تازه سبز شده ، خیره می شود
..
کمی آن طرف از اینها
من دارم زندگی می کنم ، زندگی
ببینم تو چه گفتی ؟ ..
چقدر در این همه چی درست است
یک آرام !
یک آرام
* تعلیق شده
کمی که برگردیم
دست هایم از شدت سرما گزگز می کند
پاهایم ذق ذق
تمام شد
+ سرما خوردگی هم بد دردی است ...
+ نوشته شده در یکشنبه 94/1/30ساعت 11:33 عصر   توسط ریرا ارسال نظر